شاعر صادق مؤمن چه رهنمود زیبایی دارد:

من نالـــه داء الهـــوی بذنــوبـه   /   فلیـأت في رمــضان بـاب طــبیبه

خلوف هذا الصوم یا قوم افهموا  /   أزکی من المسک الشذي وطیبه

أولیس هذا القول قول مـلیککم  /   الصـــوم لي وأنا الــذي أجــزي به

هر کس به درد هوس و گناه دچار شده است، در رمضان به درگاه طبیب خود بیاید.

ای قوم بدانید که بوی دهان این روزه از بوی مشک هم خوش‌تر است. 

آیا این سخن پروردگار شما نیست که می‌فرماید: روزه مال من است و من به آن پاداش می‌دهم؟

رمضان فرصتی است طلایی برای تمام کسانی که در دام شیطان افتاده‌اند یا اسیر عادت زشت و گناه و خطا شده‌اند. رمضان از راه می‌‌رسد تا ریسمان نجات را به دست‌شان دهد و آنان را از چاه گناه بیرون بکشد. ای کسی که گرفتار شده‌ای نقش تو این است که تا آنجا که می‌توانی از منکرات دوری کنی و به خیرات چنگ زنی تا آنگاه که پرتوی از روشنایی را بر بالای چاه ببینی. همچنان استقامت کن و ادامه بده؛ اینجاست که شیطان از تو ناامید می‌شود. این در صورتی است که خواهان نجات باشی در غیر این صورت در نهانگاه چاه خواهی ماند بدون این که رهگذری بر تو گذر کند. وقتی که می‌میری می‌ترسم جزء کسانی باشی که درباره‌ی آنان می‌گویند: چه بسیار افرادی که با حسرت و پشیمانی در زیر این خاک خفته‌اند. 

استقامت و پایمردی کلیدی است که حسن بصری به آن راهنمایی می‌کند تا خداوند به وسیله‌ی آن بر تو بگشاید. می‌گوید: 

هر گاه شیطان به تو بنگرد و تو را در حال عبادت ببیند، همچنان منتظر می‌ماند و چون پایمردی‌ات را می‌بیند خسته و ناامید می‌شود. اما اگر افتان و خیزان حرکت کنی و یک گام به جلو و دو گام به عقب برداری در تو طمع می‌کند. 

رمضان فرصتی است طلایی برای کسی که پس از تلاش و فعالیت به سستی و تنبلی دچار شده است. 

ای کسی که روزی با خدای خود حال و هوایی داشتی و اکنون دگرگون شده‌ای! 

ای کسی که شیطان تو را به دنیا فریفته است! 

ای کسی که پروردگارت را فراموش کرده‌ای و در دنیا به دنبال رستگاری می‌گردی! 

شب‌زنده‌داری به تو می‌زیبد؛ نسیم سحری تو را می‌جوید؛ کتاب خدا مشتاق توست با تو سخن بگوید.. دیرزمانی است که اشکی از چشمانت نریخته است. 

ای غایب از نظر اگر ضعیف شده‌ای از ضعف خود با خدای خود بگو که محبت او به ضعیفان بیشتر است.

برادرم آیا پس از شیرینی محبت و وصل، تلخی دوری و جدایی را می‌پسندی؟

آیا وقت آن نرسیده است که حالت گذشته‌ی خود را به یاد آوری و بر آنچه از دست داده‌ای اشک بریزی؟

آیا نباید از طولانی شدن زمان دوری نگران باشی و از ترس بریدن از معبود فرار کنی؟ 

آیا نباید پیش از رفتن از این سرا، با او پیمان صلح ببندی؟ 

آیا نباید پیش از قرار گرفتن در معرض سؤال خود را در برابر او خوار و زار نمایی؟

یکی دیگر از هدایای امروز، هدیه‌ی مبارکی است که رمضان برای تو ذخیره کرده است تا پیش از رفتنش تو را شگفت‌زده کند تا آخرین و شیرین‌ترین هدیه‌ باشد. هدیه‌ای که با تمام عمرت برابر است اگر نگوییم که بالاتر و بهتر است. پس آماده باش تا این هدیه‌ی شگفت را دریافت کنی: 

14- شب عمر 

در فضیلت این شب همین کافی است که رسول خدا می‌فرماید: "فیه لیلة هي خیر من ألف شهر من حرم خیرها فقد حرم"  در آن شبی قرار دارد که بالاتر از هزار ماه است؛ هر کس از آن محروم شود از هر خیری محروم شده است. 

حرکت یک‌نواخت در زندگی باعث خستگی و کسالت می‌شود اما اسلام به زندگی رنگ و بوی دیگری داده است که هر گونه خستگی و ملال را از انسان دور می‌کند. نمازهای پنجگانه یکنواختی روزانه را از بین می‌برد. نماز جمعه یکنواختی هفتگی را از انسان دور می‌کند و رمضان احوال یک سال انسان را دگرگون می‌کند و شب قدر حال و هوای شب‌های رمضان را عوض می‌کند. در هر یک از این ایستگاه‌ها ایمان انسان تازه می‌شود و زندگی جدیدی را تجربه می‌کند؛ به مفاهیمی می‌رسد که برای اولین بار آن را تجربه می‌کند تا اگر منحرف شده است راهیاب شود و اگر به سستی و تنبلی دچار شده است همتش را بالا ببرد.

شب پر فضیلت

فضلیت‌ها به دست خداوند است و به هر کس بخواهد می‌دهد؛ برخی از پیامبران را بر دیگری ترجیح داده است همچنین برخی از ماه‌ها و اوقات و لحظات و حتی برخی از غذاها را بر دیگری ترجیح داده است. 

"وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَىٰ بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ" [رعد:4]

و میوه‌های بعضی را از بعضی دیگر برتر ساخته‌ایم.

برتری شب قدر بر سایر شب‌ها هم از این قبیل است؛ این شب، قدر نام‌گذاری شده است تا شرافت آن بر سایر شب‌ها را نشان دهد. یا چنان که عبد الله بن عباس می‌گوید به خاطر آن است که: 

"فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ" ‎﴿دخان:4﴾ در آن [شب‌] هر [گونه‌] كارى [به نحوى‌] استوار فيصله مى‌يابد.

در شب قدر تمام کارهایی که قرار است در طول سال انجام شود نوشته می‌شود از قبیل رزق و روزی، مرگ و زندگی، باران و حتی این که فلانی به حج می‌رود.

امام فخر رازی می‌گوید: بدان کسی که این شب را بیدار بماند، گویی هشتاد و اندی سال خدا را عبادت کرده است و هر کس همه ساله آن را احیا کند گویی چندین عمر به او ارزانی داشته‌اند. اما مسأله مهم‌تر از چیزی است که امام رازی گفته است؛ در این آیه دقت کنید: 

"فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ" ‎﴿دخان:٤﴾

در آن [شب‌] هر [گونه‌] كارى [به نحوى‌] استوار فيصله مى‌يابد.

نگفته است مانند هزار ماه است بلکه به خیریت مطلق این شب اشاره می‌کند و عدد در آن مفهومی ندارد. هر چند بنده اخلاص بیشتری داشته باشد و بیشتر از آن استقبال کند، ثوابش بزرگتر است. این چه شب باعظمتی است! شبی درخشان که گویی چون روز است؛ شبی شیرین‌تر از حسنات روزگار و پاک‌ترین لحظات عمر! آری به خدا چنین است. و تو چه می‌دانی که شب قدر چیست؟ شبی که درها در آن گشوده می‌شود و توبه‌کاران نزدیک می‌شوند. هیچ کس از درگاهش محروم نمی‌شود بلکه هر صدایی شنیده می‌شود و بیدرنگ پاسخ می‌گیرد. چنان ثوابی برایش نوشته می‌شود که در عقل نمی‌گنجد. راستی شما در این شب چه خواهید کرد؟

ای کسی که عمر خود را بیهوده هدر داده‌ای... اگر این شب را از دست داده‌ای در فکر جبران باش که با تمام عمر برابری می‌کند. گهرهای فراوانی بر سر راهت ریخته است پس عمر خود را بیهوده هدر مده.

درس بزرگی که در اینجا وجود دارد این است که طول عمر مهم نیست بلکه اعمال صالحی که در آن انجام شده است مهم است. مهم نیست که زندگی چقدر طولانی باشد بلکه مهم این است که چقدر خیر و نیکی در آن وجود دارد. چه بسا یک لحظه عمر یک انسان زحمتکش بهتر از تمام زندگی یک انسان غافل باشد. پس از تمام لحظات امروز خود سود بجوی و در مراقبت از سرمایه‌ات کوتاهی مکن که جبران‌پذیر نیست. 

خاص بعد از عام

رسول خدا شب قدر را جستجو می‌کرد و به یارانش می‌فرمود این شب را دنبال کنند. به همین خاطر در دهه‌ی آخر رمضان خانواده‌اش را بیدار می‌کرد به امید آن که این شب را دریابند. با بهترین عبارات اصحاب را تشویق می‌کرد تا آن را احیا کنند: 

"من قام لیلة القدر إیمانا واحتسابا غفر له من تقدم من ذنبه" 

هر شب قدر را با ایمان و امید پاداش احیا کند گناهان گذشته‌اش آمرزیده می‌شود. 

در حدیث دیگری می‌فرماید: "من قام رمضان إیمانا واحتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه"

هر کس رمضان را با ایمان و امید پاداش احیا کند گناهان گذشته‌اش آمرزیده می‌شود. 

شاید گفته شود که یکی از این دو حدیث کافی بود؛ چون شب قدر یکی از شب‌های رمضان است پس چرا مخصوصا از آن یاد کرده است؟

اگر علت مشخص شود تعجبی نمی‌ماند؛ علت را امام نووی بیان می‌کند: احیای رمضان بدون درک شب قدر باعث آمرزش گناهان می‌شود و احیای شب قدر برای کسی که آن را درک کند سبب آمرزش می‌شود اگر چه غیر این شب را احیا نکرده باشد. 

راز مهم

پیامبر اسلام شب خاصی را تعیین نکرده است بلکه فرموده است: 

"إني أریت لیلة القدر ثم أنسیتها فالتمسوها في العشر الأواخر في الوتر"

شب قدر برایم مشخص بود سپس از یادم برده شد. این شب را در شب‌های وتر دهه‌ی آخر جستجو کنید. 

در جای دیگر فرموده است: 

"لیلة القدر لیلة سابعة أو تاسعة وعشرین... إن الملائکة تلک اللیلة في الأرض أکثر من عدد الحصی". 

شب قدر شب بیست و هفم یا بیست و نهم است. فرشتگان در آن شب در زمین هستند و شمارشان از شمار ریگ‌ها افزون است. 

در جای دیگر فرموده است:

"التمسوا لیلة القدر آخر لیلة من رمضان" شب قدر را در شب آخر رمضان جستجو کنید.

مسلم از ابی ابن کعب روایت کرده است که فرمود: به خدا من می‌دانم کدام شب است؛ همان شبی که رسول خدا دستور داد آن را احیا کنیم و آن شب بیست و هفتم رمضان است. ابی سوگند می‌خورد و می‌گفت: با نشانه‌هایی که رسول خدا خبر داده است آفتاب در صبح آن روز در حالی طلوع می‌کند که شعاع ندارد.

"لیلة القدر لیلة سمحة طلقة لا حارة ولا باردة تصبح الشمس صبیحتها ضعیفة حمراء"

شب قدر شبی است آرام و آزاد؛ نه سرد است و نه گرم؛ آفتاب آن صبح ضعیف و سرخ فام طلوع می‌کند. 

مسأله‌ای که بسیاری از مردم از آن غافلند این است که اگر چنین نشانه‌ای دیده نشود دلیل بر نبودن آن شب نیست؛ چه بسا کسانی آن شب را احیا می‌کنند اما هیچ نشانه‌ای نمی‌بینند و چنین کسانی نزد خدا بهتر و گرامی‌تر از کسانی هستند که این نشانه‌ها را می‌بینند و سستی و تنبلی می‌کنند. به نظرم جستجوی دقیق این شب نباید باعث هدر رفتن وقت و فرصت شود و به بحث و جدل بین ما بیانجامد؛ زیرا ما نیازمند آنیم که هر لحظه از رمضان را فرصت شماریم و حکمت پوشیده ماندن این شب آن است که شب‌های بیشتری را به امید درک این شب احیا کنیم. تا عبادت بیشتری انجام دهیم و به درک فضیلت یک شب اکتفا نکنیم و به امید درک این شب‌ ثواب شب‌های زیادی را به دست آوریم. 

با هم این حدیث را مرور کنیم: عبادت ابن صامت روایت کرده است: یک بار رسول خدا به مسجد آمد تا زمان شب قدر را به ما خبر دهد؛ دو نفر از مسلمانان با هم درگیر شدند و فرمود: 

"خرجت لاخبرکم بلیلة القدر فتلاحی فلان وفلان فرفعت وعسی ان یکون خیرا لکم فالتمسوها فی التاسعة والسابعة والخامسة" 

آمدم تا زمان شب قدر را به شما اعلام کنم دیدم که فلانی و فلانی با هم درگیر شدند بنابراین از ذهنم رفت و شاید این مسأله برای شما بهتر باشد. این شب را در بیست و نهم، بیست و هفتم و بیست و پنجم رمضان بجویید. 

در این حدیث درس دیگری هم وجود دارد که بسیار مهم است و آن این که نزاع و درگیری در رمضان پوچ و بیهوده است؛ این دو نفر عبد الله بن ابی حدرد و کعب بن مالک بودند و این نشان می‌دهد که خصومت و دشمنی نکوهیده است و باعث محرومیت انسان می‌شود. در جایی که نزاع رخ می‌دهد، برکت رخت بر می‌بندد و زمانی که در مسجد باشد بسیار زشت‌تر است. مسجد جای ذکر است نه سخنان بیهوده؛ آنگاه جدال در رمضان سپس در حضور رسول خدا که در قرآن از آن نهی شده است:

"يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ" ‎﴿حجرات:2﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر مكنيد، و همچنانكه بعضى از شما با بعضى ديگر بلند سخن مى‌گوييد با او به صداى بلند سخن مگوييد، مبادا بى‌آنكه بدانيد كرده‌هايتان تباه شود.

 امام بخاری این حدیث را در باب "نگرانی مؤمن از باطل شدن عمل خود در حالی که احساس نمی‌کند" آورده است. 

شبی که با روزش یکسان است

امام شعبی درباره‌ی شب قدر می‌گوید: آن شب مانند روز آن است. امام شافعی می‌گوید: دوست دارم که در روز آن همانند شب آن تلاش و کوشش داشته باشم. 

این نکته‌ی زیبایی است؛ زیرا استفاده‌ی بهتر از فرصت به آمادگی نیاز دارد. باید در ساعات روز آمادگی کسب کند تا وقتی شب آغاز شود چیزی از آن را از دست ندهد. فضیلت روز رمضان در حساب نمی‌گنجد و از دست دادن یک دقیقه زیان بزرگی است. یک لحظه بسیار ارزشمند است و انسان‌های تنبل در روز قیامت قدر آن را خواهند دانست که آن وقت پشیمانی سودی ندارد. به حال تمام لحظات این شب که بی‌ ذکر خدا سپری کرده‌ای حسرت بخور و به حال هر لحظه‌ای که با تلاوت و نیایش مشغول نبوده‌ای گریه کن. 

بهترین اعمال در شب قدر

سفیان ثوری می‌گوید: دعا در شب قدر نزد خدا بهتر از نماز است. ابن رجب در شرح این سخن ثوری معتقد است که منظورش آن نمازی است که در آن دعا بیشتر باشد و این نماز از سایر نمازها بهتر است. بنابراین بهترین و کامل‌ترین اعمال در ده شب آخر نمازی است که با قرائت همراه با تدبر و دعا و تضرع خوانده شود. 

برادم به یاد آور:

اگر زمان عطا را از دست دهی و فرصت توشه‌ اندوختن را تباه کنی، پس از آن دست دراز کردن نزدی دیگران روش احمقان است. 

درخواست بخشش

از عایشه رضی الله عنها روایت است که فرمود: از رسول خدا پرسیدم: اگر شب قدر را درک کردم چه بگویم؟ فرمود: "قولی: اللهم إنک عفو تحب العفو فاعف عني" بگو خدایا تو آمرزنده‌ای و آمرزش را دوست داری پس مرا بیامرز.

عَفُو یکی از نام‌های زیبای خداوند است و معنایش این است که از گناهان بندگانش می‌گذرد و آثارش را از بین می‌برد هر چند بزرگ باشد. 

در حدیث اشاره شده است که شرم و حیای بنده از پروردگارش ایجاب می‌کند که عفو و آمرزش بخواهد نه رضا؛ برای این که رضا برای کسانی است که از گناه پاک هستند اما کسی که به گناه آلوده است سزاوار درخواست آمرزش است. 

اما چرا حتی از پس از عبادت و تلاش در شب‌های دهگانه باز آمرزش می‌طلبد؟

ابن رجب حنبلی می‌گوید: پس از اعمالی که در شب قدر و ده شب آخر انجام داده است باز طلب آمرزش می‌کند و دلیلش آن است که عارفان در عمل می‌کوشند و برای خود عمل صالح و حال و مقامی نمی‌بینند بنابراین مانند گناهکاران درخواست آمرزش می‌کنند. به همین خاطر یحیی بن معاذ می‌گوید: کسی که آخرین امیدش آمرزش خداوندی نباشد عارف نیست. 

یا رب عــبدک قــد أتاک  /  وقد أســــاء وقـد هـــفا

یکــفیه مـنک حــــــیاؤه  /  من سوء ما قد أســـلفا

وقد اســتجار بذیل عفـ  /  ـوک من عقابک مذ جـفا

رب اعف عــنه وعـــافه  /   فلأنت أولــی مــن عـفا

پروردگارا بنده به سویت آمده است در حالی که گناه و معصیت دارد.

شرم و حیای او نسبت به گذشته‌ای که دارد، برای او کفایت می‌کند. 

از زمانی که بر خود جفا کرده است در سایه‌ی آمرزش تو آرمیده است. 

پروردگارا او ببخشای و بیامرز که تو بهترین کسی هستی که می‌آمرزی.

 

دعای بخشایش مایه‌ی نجات است

شیخ الاسلام ابو عثمان سعید بن اسماعیل حیری در محفل رمضانی و غیر و رمضانی خود این دعا را بسیار تکرار می‌کرد: 

عفو و آمرزشت را می‌خواهم ای آمرزگار؛ در زندگی و در مرگ، در قبر و هنگام حشر، هنگام پرواز نامه‌های اعمال، هنگام گذشتن از صراط، در ترازوی اعمال و در تمام حالات عفو و آمرزشت را می‌خواهم ای آمرزگار.

یحیی بن معاذ در دعایش می‌گفت: پروردگارا تو چقدر کریمی... اگر عبادتی داریم تو امروز توفیق انجام آن را ارزانی می‌داری و فردا آن را می‌پذیری؛ اگر گناهی داریم تو امروز آن را می‌پوشانی و فردا می‌آمرزی. پس ما در طاعات بین عطا و قبول تو هستیم و در گناهان بین ستر و بخشش تو.

می‌گوید: امیدوارم کسی که در میان زندگان بر من لباس عافیت و بخشایش پوشانده است، پس از مرگ عذابم ندهد که از کرم و رحمتش آگاهم. 

می‌گوید: چگونه با وجود گناه دعا نکنم که تو را می‌بینم با وجود گناه از عطا و بخشش نمی‌کاهی؟

می‌گوید: من امیدوارم توحیدی داشته باشم که از ویران کردن کفر گذشته‌اش ناتوان نباشد. آمرزشی نصیبم شود که از محو کردن گناهان گذشته ناتوان نباشد. 

می‌گوید: ابلیس دشمن تو و دشمن ماست؛ بیشترین چیزی که او را خشمگین می‌کند بخشایش توست؛ پس با رحمت خود ما را ببخشای و بیامرز ای مهربان‌ترین مهربانان.

لا شيء أعظم من ذنبي سوی طمعي  /   في حسن عفوک عن جرمي وعن زللي

إن کنت أسرفتُ حینا فاقبل توبتي کرما  /  وابـدل بـذنبــي ثــواب الخــــــائف الــوجل

هیچ چیز بزرگ‌تر از گناهم نیست جز طمعی که به بخشایش تو دارم که آن از جرم و گناهم بیشتر است. 

اگر من گاهی پای از حد فراتر نهاده‌ام تو توبه‌ام را با کرمت بپذیر و گناه این بنده‌ی نگران و پریشان را به ثواب تبدیل کن.